فرار مصادف است با تای تای دو چشم
دوگونه وقتی که از
شرایط بی جان ،ناامید باشی
از منطقی ترین حالت یک فروپاشی*
تا استتار شعور زنبقی در سطری مهجور
با دشت
همیشه یک دو سه باران
با اسب
سامیانه دوان تا گور
نورهای آمده از تو را چنان وحشی کردم که مادیانت گریخت
حالا با یالهای آبدیده ات نزد من بیا
که سنگریزه ها سمفونی ات را بنوازند
همه میدانند ما هر دو از فتح ِ باکرگی ترسیدیم
من از فاصله ای که مادرت نگران بود
میپرم
که اغلب
که از کناره ها می آیی
از سینه ی صبحگاهی سنگ
سریعترم
*سطرهای پر رنگ تر از دوست بسیار خوب و شاعرم دکتر مسعود حدادی است....
برچسب : نویسنده : trueman بازدید : 142