"دوستت..." از کلات ِ نادر شاه
چند روزی که در سفر هستم
کرم ،زیر 1000 تُن خاکم
کرم ِ الکل که بی خطر هستم
" دوستت..." خم به روی "میکرو سیم"
پشت هر خازن و دیود ماندم
کف دست تو را به چشمانم
با اجا...بی اجازه مالاندم
خسته ام مثل جرعه های خبیث
"خَمر" و "مَیسِر" که "دوستت...."
گمم از منجیق افتادم
خسته ام بس که دوستت دارم....
یک نفر توی متن" ما اَدراک"
یک نفر "کَذَّبَت" یکی هم "فیل"
وقت ِ پیغمبری است نا بینا
عاشق ِ آسیاب در "منجیل"
روی رایانه رای را را رای
روی، کپسول ِ منگنز ، در باک
متن ِ "پُرنی" که مست ِ لا یعقل
خواند ه شد "جرعه ای فشان برخاک"
"دوستت... " هرچه فکر میکردم
سنگ بود و کلات و سنگ و سنگ
بعد ِ تو ، هیچ توی دریا نیست
بعد ِ "یونس" ، سراغ صید نهنگ...
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را نه... "ویلا "را
سکس در "هرز لرزه " در منجیل
باز کن شیشه "تکیلا" را...
"دوستت..." بی اجازه برگشتم
مردِ پیژامه پوش میخندید
-یادتان رفت ِ خانم ِ زیبا-
درب را -با اجازه- میبندید؟
با عشق ،برای لیورپول ......
برچسب : نویسنده : trueman بازدید : 224